Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between rubbish - replete (Letter “R”)
- زباله
- زبر شده
- زبری
- زخم زبان زدن
- زد
- زده
- زمان طالبان
- زمستان
- زنبق
- زنگ
- زنگ
- زنگ تفریح
- زنگ زده
- زنگ زده
- زنگ زدگی
- زهوار در رفته
- زیاد
- زیاد کاوش کردن
- زیبای خفته
- زیر و رو کردن
- ساخت فضای سبز
- سارق مسلح
- سازماندهی مجدد
- ساقه زیر زمینی
- ساكن
- سالید
- ساکن
- سایت،
- سایش،
- ساینده
- سایه رنگ زن
- سخت گیری
- سختگیرانه
- سختی های
- سخن
- سخن بی ربط
- سخن گفتن
- سر
- سر دسته
- سر و صدا
- سر و صدا
- سر گیری
- سرباز
- سرباز
- سرخ کردن
- سرخجه
- سردخانه
- سرزنش
- سرسره
- سرشار
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- rubbish - replete