Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between rei - rot (Letter “R”)
- پادشاه
- پاره
- پاره
- پاره پاره
- پاره پاره
- پارو
- پارو زن
- پارگی
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ
- پاسخ دادن
- پاسخ ها
- پاسخ گفتن
- پاسخگو
- پالایش
- پالایش
- پالایشگاه
- پالایشگاه
- پاى
- پايه
- پذیرای
- پذیرش
- پر چاله چوله
- پر کردن
- پرتو افکندن فردی
- پرسه زدن
- پرورش
- پرورش داده
- پرورشی
- پروفيل
- پرچ
- پرچ
- پرچ کن
- پرچین
- پست
- پشيمان
- پشیمان
- پشیمانی
- پله
- پناه
- پناهنده
- پند
- پوست
- پوست دباغی نشده
- پوسیدن
- پوسیدگی
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- rei - rot