Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between pixy - purgatory (Letter “P”)
- بازیگوش
- بازیگوش
- باشند
- بافت آبکش
- بافتن
- باقرقره
- باقی بماند
- بالش
- بالقوه
- باهوشتر
- باور کردنی
- بتونه
- بتونه کاری
- بتکده
- بحالت موازنه دراوردن
- بحث انگیز
- بخش
- بخش
- بخش جنبی
- بخش خصوصی
- بخش مواد
- بخشدار
- بدبین
- بدبینی
- بدست آوردن
- بدفع الو قت گذراندن
- بدون درد
- بدوی
- بر
- بر انگیختن
- بر پای
- برآمدگی
- برابري
- برامدگی نوک دار
- برانگیخت
- برای همیشه
- بربانی
- بربس
- برتر
- برج
- برج حوت
- برجسته
- برجسته
- برجسته
- برجستگی
- برجستگی عانه
- برخوردار
- برداشت
- برر
- بررسي
- برزخ
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- pixy - purgatory