Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between perseus - photometric (Letter “P”)
- برساووش
- برنامه
- برنامه
- برنامه ریز
- برنامه ریزی
- برنامه ریزی شده
- برنج
- برنگشتید
- بره موم
- بروز
- برونزا
- برکه
- بریده شده
- بز
- بس
- بستر های نرم افزاری
- بستم
- بسته
- بسته
- بسته
- بسته بندی
- بسته بندی شده
- بستهبند
- بشر دوستی
- بطلمیوسی
- بكرزايي،
- بلستر شیر دوشی
- بلوغ
- بليجربهك
- بمب
- بناز پروردن
- بنت قنسول
- بندر
- بنزین
- بنفش
- بنفشه سه رنگ
- بنوعی
- به اوج خود رسید
- به تصویر بکشد
- به تصویر کشیدن
- به تعویق افتاد
- به تعویق می اندازند
- به دنبال
- به روش
- به علاوه
- بهانه
- بهانه
- بهبهان
- بهترین آرا
- بهتمترك
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- perseus - photometric