Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between parasitic - playful (Letter “P”)
- انگلی
- انگلی
- اه و پیف
- اهدافِ
- اوج
- اوج
- اوج
- اورانیت
- اول
- اولویت
- اولویت
- اولیه
- اولیه
- اي
- ايزوکوئينولين و دارای خاصيت
- اين
- اين
- اين
- اکتشافی
- اکرمی
- اکسیر
- ایلخانی
- این نشریه
- اینجا و آنجا
- ایوان
- با اشاره
- با افتخار
- با شخصیت
- با صبر و حوصله
- با ضربات تند
- با پرچین احاطه کردن
- با چنگک صاف کردن
- باارزش
- بادام زمینی
- بادوام
- بادوام تشنج
- باردار
- بارداری
- بارزش یک پنی
- بارش
- باز بودن
- بازدارنده برداشته
- بازداشتگاه یا زندان مجرمین
- بازنشستگی
- بازنویسی
- بازی
- بازی
- بازی
- بازیکن
- بازیگوش
- بازیگوش
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- parasitic - playful