Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between offshoot - operated (Letter “O”)
- شاخه
- شانس
- شتر مرغ
- شرق شناسی
- شرقی
- شروع
- شصتش
- شغل
- شفافی را منتقل میکند
- شكوه بسيار زيادي آراسته
- شنید
- شوم
- شکست دادن
- شی
- شیری
- شیشه
- شیشه مات
- شیوع
- صاحب
- صاریغ
- صدف
- صدف
- طاقت فرسا
- طغيان
- طي
- ظالم
- ظالمانه
- ظاهرا
- ظروف از مواد زائد
- ظلم و ستم
- عادی
- عامل
- عامل
- عثمان،
- عثمانی
- عثمانی
- عجایب
- عجیب
- عجیب و غریب
- عجیب و غریب
- عصبی
- عضو
- عقاب دریایی
- عقده روحی
- عقیق
- عقیق سلیمانی
- علام
- علم لایتناهی
- عمر
- عمل
- عمل
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- offshoot - operated