Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between objective - onion (Letter “O”)
- هدف
- هستی شناختی
- هستی شناسی
- هشت تایی
- هشت ضلعی
- هشت ضلعی
- هشت پا
- هماهنگی
- همراه onomatopoeic
- همه جا
- همه چیز خور
- همواره غیرقانونی اعلام کردن
- و پودر
- وابسته به رشدشناسی
- وابسته به وفات
- واجب
- واحه
- واژگون
- واژگون شدن فتا
- وربمنت
- ورم بیضه
- وسواس
- وسیله کسب معرفت
- وقاحت
- وقوع
- ولنج
- يا
- پارو
- پارو زن
- پاسگاه دور افتاده
- پالتو
- پايان
- پایمال کردن
- پخت
- پديد
- پر اب و تاب
- پر خوردن
- پرداخت
- پرسش و پاسخ
- پرشدن
- پرنده شناسی
- پس سری
- پلنگ راه راه آمریکایی
- پماد
- پنهان
- پهن
- پوشاننده
- پوشانیدن
- پونه
- پیاز
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- objective - onion