Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between leader - labored (Letter “L”)
- رهبر
- رهبری
- رهبری
- روان
- روان کننده
- روانگرایی
- روزهای پرهیز و روزه
- روشن
- روشن
- روشن
- روشن و شفاف
- روشن کردن
- روشنایی
- روغن مالیدنی
- روغن کاری
- رژیم غذایی
- ریه
- زالو
- زايش
- زبان
- زبان شناسی
- زبان ویژه
- زبانشناس
- زبانشناس
- زبانه
- زبانی
- زبانی
- زلال
- زمان تاخیر
- زمین
- زمین لغزش
- زن جوان
- زن مهمانخانه دار
- زنده
- زندگی
- زندگی
- زندگی
- زندگی می کردند
- زنی که تا کنون
- زيررخساره
- زیر شیروانی قرار دادن
- ساختِ
- سافلکس
- سالن سخنرانی عمومی
- سبع
- سبک تر
- سبکی
- ستایش
- ستوان
- سخت
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- leader - labored