Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between intern - inseparably (Letter “I”)
- کارآموز
- کاربردی
- کافر
- کافی نیست
- کتیبه
- کج
- کج
- کرانگی
- کرده
- کريجينگ
- کشاله ران
- کشیدند
- کفی
- کلبه اسکیموها
- کلفت
- کلیدواژه
- کلیم
- کم
- کم اهمیت
- کم رنگ
- کنایه
- کنجکاو
- کند
- که توسط
- که شامل
- کوشا
- کیفرخواست
- گاله
- گالیوم فناوری
- گرایش
- گستاخ
- گستران
- گل آذين
- گماشتن
- گناه
- گنجانیده شده
- گویا
- یاد
- یادآوری
- یخ
- یخ زده
- یخ فروش
- ید
- یدات
- یدید
- یوتا
- یولیت
- یون
- یونی
- یک رابطه ناگسستنی
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- intern - inseparably