Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between infeasible - impediment (Letter “I”)
- فقط
- فهرست بندی
- فورا
- فوری
- فوری
- فوق العاده
- فوق العاده
- فکری
- فکری
- قابل
- قابل تصور
- قابل تعقیب
- قابل تعویض
- قابل توجه
- قابل جبران
- قابليت افزايش
- قدرت
- قرار دادن
- قربانی
- قریب الوقوع
- قریب الوقوع
- قسط
- قصد
- قصد
- قصد
- قصد
- قضاوتی
- قطع
- قطع
- قطعه موسیقی کوتاه
- قلبی
- قندیل
- قوت بخشیده
- قيام
- قيام
- كاركرد
- كلي فاضلاب ورودي
- كه بيشتر
- كولون
- لانه گزینی
- لوله گذاری
- لک لک گرمسیری
- لیاقت
- مآثر
- مادون
- ماشین جوجه کشی
- ماشینهای
- ماندوی
- مانع
- مانع
- مانع
- مانع
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- infeasible - impediment