Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between husk - herding (Letter “H”)
- پوسته
- پوشش سر
- پيوند
- پیامد
- پیرم
- پیشانی بند
- پیشرفت
- پیچ امین الدوله
- پیچ تند
- چانه زدن
- چاپ ژلاتینی
- چراغ جلو
- چشم درشت
- چقدر
- چوب
- چون آذرخش
- چوپان
- چوپان
- چپ؛چپی؛برعکس؛دستی؛راست
- چکش
- چکش
- چیز درهم و برهم
- ژامبون گوشت خرگوش
- کارهای خانه
- کبد ایران می باشد
- کبدی
- کتاب سرودنامه مذهبی
- کج بیل زدن
- کجی
- کرگدن
- کشتی سنگین و کندرو
- کفتار
- کفر آمیز
- کلاه
- کلاه
- کلاهدوز
- کلبه
- کلفت
- کلوخه
- کمک
- کمک به
- کمک کرد
- کمکاری
- کندو
- کنف
- کهیر
- کودن
- کوهان دار
- گاو
- گاو
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- husk - herding