Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between crawling - cucumber (Letter “C”)
- خزش
- خزش
- خزنده
- خزنده
- خزیدن
- خسته
- خشت
- خشکی ماهیچه ای
- خصوصی
- خصوصیات
- خط میخی
- خفه
- خفگی
- خلافت
- خلاق
- خلاقیت
- خلقتگرایی
- خلیفه
- خم کردن
- خمره
- خمیده
- خنده دار
- خندیدن
- خنک کننده
- خنکی
- خوابي
- خواستگارى
- خواهی
- خود راضی
- خود راضی
- خودتون
- خودرا برای امتحان اماده
- خوراک لوبیای پر ادویه
- خورجین
- خوردگی
- خورش
- خورشید فر
- خورنده
- خوری
- خوش
- خوش
- خوش صدا
- خوش منظر
- خوشنودی
- خوشنویسی
- خوشه
- خوشه
- خوشه بندی
- خونسردی
- خویشتن داری
- خیار
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- crawling - cucumber