Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between circumvented - costliness (Letter “C”)
- دور
- دور
- دور
- دور
- دور زدن
- دور زدن
- دور زدن
- دور چشم و پلکها
- دوران کودکی
- دوربین
- دوربین های دیجیتال
- دوره
- دوره نقاهت را گذراندن
- دوره های آموزشی روبوتیک
- دوست
- دوقلوي
- دولا شدن
- دوچرخه سوار
- دوچرخه سواری
- ديكلوفناك
- ديگر
- دچار تشنج
- دکارتی
- دکارتی
- دیدار آدمی زادگان آمد
- دیدگاه
- دیلم
- دیوانه
- دیوانه
- دیوانگی
- ذات الکرسی
- ذخیره
- ذرت
- ذغال سنگ
- ذغال سنگ
- ذکر شده
- رئیس
- رئیس
- رئیس قبیله
- رئیس هیئت مدیره
- را creaming
- را انتخاب کنید
- را به مصلوب کردن
- را تشکیل می دهند
- را در آغوش گرفت
- را محکوم کرد
- را هدایت کردن
- رابطه
- راحت
- راحت
- راحتی
- راحتی
- رادیکال،
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- circumvented - costliness