Dictionary
Persian - English
Persian-English Translations Between beheaded - betted (Letter “B”)
- سر بریده
- سر در گم
- سربازى
- سرحد
- سرحد
- سرخ شدن
- سرخس
- سردرپیش
- سرزنش
- سرزنش
- سرزنش
- سرسیاه
- سرنیزه
- سرنیزه
- سرهم بندی کردن
- سري
- سرکه
- سریع
- سطح پهن هرچیزی
- سطل
- سعادت
- سعادتمند
- سفید کردن
- سفید کننده
- سفید کننده
- سلطنتی بریتز
- سلطنتی،
- سلمان
- سنجاق سینه
- سنگ بازالت
- سنگر
- سنگر و استحکامات
- سهره دمگاه سفید
- سواحل
- سوار
- سوخته
- سوخته
- سود
- سودا
- سوراخ تنفسی
- سوز
- سوزاندن
- سوسک
- سولفات
- سوپر گروهبان تیرانداز
- سوگ
- سوگوار
- سوگيرى
- سياهكاري
- سيمى طرح
- Translate.com
- Dictionaries
- Persian-English
- beheaded - betted